روژیناروژینا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره

روژینا نفس مامان و بابا

31 ماهگی و روز دختر

دیروز 25 مرداد  31 امین ماهگرد عزیز دل مادر بود همچنین مصادف شده با تولد خانم حضرت معصومه و روز دختر دختر کوچولو ناز مامان، 31 ماهگی و روزت مبارک عاشقتم نفسم   ...
26 مرداد 1394
1621 18 22 ادامه مطلب

قرار وبلاگی و دوستای نازم

جیگر مامان چون خیلی وقته وبلاگت رو آپ نکردم مجبورم تند و تند پست بزارم  و از هر فرصتی واسه یادداشت خاطرات با تو بودن استفاده کنم تا مطلبی از ذهنم پاک نشده روز شنبه 4 مرداد 94 با هماهنگی با دوستای خوب و مهربون وبلاگیم قرار شد همدیگرو تو پارک مفاخر رشت ببینیم وایکه چقد دلم واسه همگیشون تنگ شده بود. البته یه چن نفری تازه به جمعمون اضافه شده بودن چن نفری هم از قبل بودن که نتونسته بودن بیان راس ساعت 6 با هم قرار داشتیم از همه جالب تر دوست کوچولوی دخملی من ، روژینا توچولو بود که به تازگی از تهران به اینجا مهاجرت کرده بودن و برای من خیلی جالب بود که خودشو مامان گلش رو از نزدیک میدیدم از سمت چپ ابوالفضل ناز...
24 مرداد 1394
1994 10 14 ادامه مطلب

تولد بابا مهدی و 2.5 سالگی روژینای من

عشقم نفسم عمرم بالاخره تونستم بعد 2 ماه وبلاگت رو آپ کنم نفس مادر همیشه اینو یادت باشه که تنها دلیل زنده بودنمی تو این چن وقته با وجود کلی مشغله از کنار تو بودن لذت بردم و باهات عشق کردم. شکر خدا اتفاقات و ماجراهای جالبی تو این یه مدت داشتیم که البته نتونستم به موقع اینجا برات ثبتشون کنم دلم خیلی خیلی برای دوستای ناز وبلاگیم تنگ شده بود 14 تیر تولد بهترین همسر و بابای دنیا بود بابا مهدی تولدت هزاران بااااار مبارک مهدی عزیزم می‌خواستم زیباترین کلام را برایت بنویسم اما پنداشتم ساده نوشتن همچون ساده زیستن زیباست دوستت دارم ، تولدت مبارک ...
22 مرداد 1394

29 ماهگی و روزهای بهاری

هر انسان لبخندی از خداست و تو زیبا ترین لبخند خدایی 29ماهگیت هزاران بار مبارک مامان قشنگم این ماه بصورت خیلی اتفاقی جشن کوچولوی ماهگردت خونه خاله راحله و عمو مهدی، دوستای خانوادگیمون برگزار شد از اینکه میدیدم چقد داره بهت خوش میگذره و کیف میکنی خیلی خوشحال بودم عشقم آخه تو هم عاشق تولدی و از طرف دیگه عاشق خاله راحله اوم تا میتونه لوست میکنه و قربون صدقت میره اینم کادوی تولدت نفسم خیلی خیلی خیلی دوسش داری و ما هم تو رو از دیروز پروژه از پوشک گرفتنت کلید خورد یه دو سه باری خرابکاری کردی ولی امیدوارم موفقیت آمیز باشه و اذیت نشی...
26 خرداد 1394
3505 21 37 ادامه مطلب

سفر به مشهد مقدس

سلام به دخملی نازم و دوستای مهربونم گفته بودم برمیگردم ،با کلی عکس و خاطره از سفر ،فقط بازم با تاخیر روز سه شنبه 29 اردیبهشت 94 راس ساعت 5 عصر پرواز داشتیم به سمت مشهد مقدس. خیلی خیلی خیلی خوشحال بودم و برای رفتن به این سفر لحظه شماری میکردم. رفتن به شهر مشهد جدا از سیاحتش یه حس و حال دیگه ی داره که آدم رو سمت خودش میکشونه . به محض رسیدن به مشهد و دیدن شهر ناخودآگاه اشک تو چشام جمع شد و به امام رضای خودم سلام عرض کردم و بهش گفتم سلام آقا من اومدم ،خیلی دوستت دارم، ممنونم ازت که منو طلبیدی. بعد یک ساعت و 20 دقیقه رسیدیم و از اونجا راهی هتل شدیم. سریع بعد از یه استراحت مختصر راهی حرم شدیم واااای الان وقتی یا...
11 خرداد 1394
1472 24 36 ادامه مطلب

28 ماهگی نفسم

28 ماهگیت مبارک فندق مامان الهی مامان فدات شه که دیگه داری خانومی میشی واسه خودت کتاب داستان کدو قلقله زن کادوی ماهگردت ای جوووووووووووونم   چهارشنبه هفته گذشته هم جلسه اول کلاس مادر و کودک بود مثل همیشه خیلی استقبال کردی و خوشحال بودی تو کلاس شعر خوندی بازی کردی و نقاشی کشیدی ....   دخملی پنج شنبه هفته گذشته برای بار سوم موهاشو کوتاه کرده! وای که چقد تو آرایشگاه خانوووووووم بودی!همینطور ساکت و آروم نشستی تا خاله موهاتو کوتاه کرد. عصر جمعه من و تو و بابایی یه سر رفتیم گشت و گذار داخل استانی تا از تعطیلاتمون استفاده کنیم خیلی خوش گذشت واقعا جای همه دوس...
28 ارديبهشت 1394
2099 14 22 ادامه مطلب

روزهای اردیبهشتی ما

سلام عسل مامان این روزها زیاد فرصت نمی کنم مثل قدیم به وبلاگت سر بزنم و آپدیتش کنم ولی بدون دیوونه وار دوستت دارم عشقم روز 12 اردیبهشت 3 تا مناسبت داشتیم: 1-روز پدر     2-روز مرد    3-تولد مامان مهربونم      4-باز نشستگی بابای عزیزم        اینم عکسای همون روز و جشن خودمونی خونه ما متاسفانه بقیه عکسارو نمی تونم تو وبلاگ آپلود کنم مامان عزیز تر از جونم تولدت مبارک به دنبال کوچکترین فرصت بودم تا بزرگترین تبریک را نثار قلب مهربونت کنم مهربان ترین بابای دنیا صادقانه دوستت د...
23 ارديبهشت 1394
1695 13 14 ادامه مطلب

27 ماهگی دخملی و خبرای جدید

سلام دختر قشنگم با کلی تاخیر 27ماهگیت مبارک خانومم آرزویم این است: نتراود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز و به اندازه هر روز تو عاشق باشی عاشق آنکه تو را می خواهد و به لبخند تو از خویش رها می گردد و تو را دوست بدارد به همان اندازه حالا بریم سراغ 2 تا خبر جدید از روژینازم: خبر اول اینکه دخملی مامان از روز 21 فروردین 94 دیگه شیر مادر نمی خوره البته شیر خشک رو 2 روز بعد از تولد 2 سالگیت ترک کردی ولی خیلی به شیر مادر وابسته بودی طوری که از خیلی وقت پیش تصمیم داشتم ترکت بدم اما طوری بهم میچسبیدی و التماس میکردی که واقعا دلم نمیومد. بالاخره به پیشنهاد مامانم مصمم شدم که ای...
31 فروردين 1394
1684 20 29 ادامه مطلب

نوروز 94 و دختر نازم

سلام به دوستای ناز خودم امیدوارم سالی پر از شادی، سرزندگی،امید و سلامتی رو آغاز کرده باشین سلام عشق مادر سال 1394 هم آغاز شد لحظه تحویل سال امسال ساعت 2.15 دقیقه بامداد بود. من و تو بابایی تو خونه خودمون کنار هفت سینمون بیدار و منتظر بودیم. البته جوجه کوچولوی نازم که تو باشی خیلی شیطونی کردی و 100 بار قصد بهم ریختن سفره رو داشتی و همش در مورد جزئیات سفره سوال میپرسیدی...این سیه(چیه)..اون سیه.... هرکدوم از شمع های سفره رو 10 ،12 باری روشن کردی و دوباره فوت کردی تا سال تحویل شد. واسه گرفتن عکسای هفت سینم بیچارم کردی تا تونستم همین چن تا رو درست حسابی ازت بگیرم... خیلی دوست دارم لحظه تحو...
20 فروردين 1394
3641 13 23 ادامه مطلب

چهارشنبه سوری 93

  تق تق تق فش فشه، فاصلمون کم بشه هیزم و نفت و آتیش دوست دارم خداییش سیب زمینی به سیخه، عکس گلت به میخه غماتو بیار فوتش کن، کینه داری شوتش کن هوا بهاری میشه، سرما فراری میشه، زردی ازت دور بشه، هر چی میخوای جور بشه     به سلامتی و دلخوشی چهار شنبه سوری 93 هم اومد امسال از بس کارای عقب افتاده داشتم نتونستم واسه چهار شنبه سوری برنامه ریزی کنم به صورت کاملا  اتفاقی شب قبلش یه sms از قصر بازی برام اومد و نوشتن که برنامه دارن منم به باباسی پیشنهاد دادم شب وقتی از سر کار اومد خونه، با  هم یه سری اونجا بزنیم. بنده خدا باباسی هم با اینکه آخر سالی کلی کار داشت ولی با ...
28 اسفند 1393
2801 14 14 ادامه مطلب