نوروز 94 و دختر نازم
سلام به دوستای ناز خودم
امیدوارم سالی پر از شادی، سرزندگی،امید و سلامتی رو آغاز کرده باشین
سلام عشق مادر
سال 1394 هم آغاز شد
لحظه تحویل سال امسال ساعت 2.15 دقیقه بامداد بود. من و تو بابایی تو خونه خودمون کنار هفت سینمون بیدار و منتظر بودیم.
البته جوجه کوچولوی نازم که تو باشی خیلی شیطونی کردی و 100 بار قصد بهم ریختن سفره رو داشتی و همش در مورد جزئیات سفره سوال میپرسیدی...این سیه(چیه)..اون سیه....
هرکدوم از شمع های سفره رو 10 ،12 باری روشن کردی و دوباره فوت کردی تا سال تحویل شد.
واسه گرفتن عکسای هفت سینم بیچارم کردی تا تونستم همین چن تا رو درست حسابی ازت بگیرم...
خیلی دوست دارم لحظه تحویل سال رو هم خوشحالم و هم ناراحت
یه احساسی به آدم دست میده که قابل توصیف نیست....
خصوصا اینکه یه عیدی خوشملم از همسری عزیزت بگیری
روز اول فروردین هم همگی ناهار خونه مامان جون مامان خودم بودیم.
متاسفانه عید امسال آب و هوا باهامون یاری نکرد و زیاد نتونستیم بریم بیرون و همش به دید و بازدید خونه اقوام و دوست و آشنا گذشت که صد البته باز نتونستم عکسای زیادی ازت بگیرم
پارت دوم خریدای نوروزی برای دخملی
روز جمعه 7 فروردین معجزه ای رخ داد و هوا بسیار عالی و آفتابی شد و صبح که از خواب پاشیدیم وسوسمون کرد که از خونه به قصد گشت و گذار بیرون بزنیم.
طاسکوه ماسال
طبیعت جوان و زیبای این منطقه و عروسکی زیباتر
عاشق انداختن سنگ ها تو آب بودی
ای جانم مامانم که محو گوسفندا شدی از بس دوسشون داری
اینجام الکی مثلا روژینا خوابیده
داشتی مارو گول میزدی
فقط همین یه روز تونستیم بریم بیرون از خونه
واما از عکسای مهمونیهامون....
خونه خاله راحله
خونه خاله مریم
از بس با علی و ماهان شیطونی کردی گل لباست یه ور شده
خونه خاله ندا
وروجکای شیطون
خونه خودمون
اینم تنها عکس از مهمونی دیروز با حضور دوستای دوره دبیرستان مامان که خیلی بهمون خوش گذشت با وجود تعداد زیاد بچه ها. کلی بزن و بکوب و خنده داشتیم
هنرنمایی مامان خانوم
البته این مابین ویروس عزیز هم از حال ما غافل نبود و همگی مارو تا آخر تعطیلات و چه بسا تا همین لحظه که در خدمت شما هستم همراهی میفرمایند
جیگر مامان این چن شب مدام با سرفه های شدید از خواب پا میشد خودمم که یه چن روزی واقعا داغون بودمو و تب و لرز داشتمولی شکر خدا همگی رو به بهبودیم
با آرزوی تنی سالم و دلی خوش برای همه در روز های آتی