قرار وبلاگی و دوستای نازم
جیگر مامان چون خیلی وقته وبلاگت رو آپ نکردم مجبورم تند و تند پست بزارم و از هر فرصتی واسه یادداشت خاطرات با تو بودن استفاده کنم تا مطلبی از ذهنم پاک نشده
روز شنبه 4 مرداد 94
با هماهنگی با دوستای خوب و مهربون وبلاگیم قرار شد همدیگرو تو پارک مفاخر رشت ببینیم
وایکه چقد دلم واسه همگیشون تنگ شده بود.
البته یه چن نفری تازه به جمعمون اضافه شده بودن
چن نفری هم از قبل بودن که نتونسته بودن بیان
راس ساعت 6 با هم قرار داشتیم
از همه جالب تر دوست کوچولوی دخملی من ، روژینا توچولو بود که به تازگی از تهران به اینجا مهاجرت کرده بودن
و برای من خیلی جالب بود که خودشو مامان گلش رو از نزدیک میدیدم
از سمت چپ ابوالفضل نازم، روژینای مامان، محمد طاهای خوشگلم
نیلوفر ملوسم و روژینای عروسک
اون جوجو کوچولو هم که سرپاست و رئیسشونه آدرینای خوردنیه
بقیه بچه ها تو این عکس نیستن ، اول قرار بود و یکم غریبی میکردن
خیلی خوشحال بودم که هم دوستام رو و هم نی نی های نازشونو دوباره میدیدم دلم براشون تنگ شده بود
دسته جمعی تصمیم گرفتیم یه گوشه دنج پارک زیر سایه درختا زیلو پهن کنیمو بشینیم
واقعا روز خیلی خوبی بود
زری نازم جشن ماهگرد ایلیا کوچولو رو همونجا برگزار کرد
کلی هم زحمت کیک و شیرینی و فشفشه و کلاه واسه همه کشید ، ایشالا دومادش کنی زری جونم
دست همه دوستای مهربونم بابت بقیه خوراکیها درد نکنه
یه چن ساعتی دور هم بودیم که واسه من مثل برق و باد گذشت
دو تا روژینای گل
روژینا و محمد پارسای عزیز
اینم از جمع دوستانه ما