روژیناروژینا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره

روژینا نفس مامان و بابا

تولد مامانی

سلام روژینای قشنگم امروز 18 اسفند تولد من بود. امسال دومین ساله که تولدم رو با حضور زیبای تو تجربه می کنم. وقتی که مادر میشی تک تک لحظه های عمرت معنا پیدا میکنه. معنای عشق معنای لمس کردن خوشبختی به خودم می بالم که تورو دارم و عاشق خدایی هستم که تورو بهم داده. عزیز دلم امسال واسه تولدم نشد جشن توچولو بگیریم چون تو یه تب خفیف داشتی و منم حوصله هیچی رو نداشتم.ولی باباسی زحمت کشید و به یادم بود. خوشحالم که جفتتون رو دارم  عاشقتونم ...
25 اسفند 1392

روژینا و تولد آرشی

عصر روز جمعه 92/12/2 تولد آرش کوچولو پسمل پسر خاله مجتبی مامان دعوت بودیم    وای چه تولد باحالی بود.وقتی رسیدیم سریع رفتیم آماده شدیمو لباساتو عوض کردم.همه چیزو با تعجب زیر نظر داشتی خصوصا وقتی رقص نور رو دیدی بعد چند دقیقه کم کم دیگه تو بغلم نموندی و یهو دیدم رفتی وسط شروع کردی به رقصیدن وای که چقد دخملیم ملوس میرقصه  دور خودت میچرخی و دستاتو از مچ می چرخونی قربون عروسکم بشم من بعدشم رفتی پیش آرش جون و با انگشت توچولوت بهم نشونش دادی گفتی دی دی دی دی یعنی مامان نی نیه! رفتی حسابی بوسش کردی آخه تو عاشق بچه ها هستی!قربون دل توچولوت اون روز بهم خیلی خوش گذشت بیشتر به این خاطر که تو کنارم ب...
18 اسفند 1392

دخمل مهندسم در حال برج سازی

روژینای خوشگلم یه مدته عاشق بازی با خونه سازیهات شدی   وقتی از بیرون میایم خونه زود میری سراغ جعبشو  تند تند بهم میدی میگی می می می می یعنی مامان بازش کن منم تا برات بازش می کنم همرو یهو پخش میکنی وسط اتاق بعدشم واسه این خراب کاری کلی ذوق می کنی و میشینی وسطشونو شروع میکنی به ساختن و رو هم چیدنشون. گاهی هم ازم می خوای تا کنارت بشینمو باهات بازی کنم. بقیه عکسای بازی با اسباب بازیهاتو بعدا به این پست اضافه میکنم قربون اون چشات بشم . فدای دخملی باهوشم ...
14 اسفند 1392

روژینا و یه روز برفی

چند روزیه اینجا داره کلی برف میباره قشنگم! واقعا این نعمت الهی زیباست . امسال برف شمال رکورد زده ولی خوش به حال خودمون  بعد از ظهر رفتیم تو حیاط خونه مامانی کلی از عسل طلا عکس گرفتم. ولی دخملی چون بار اول بود برف رو میدید اولش کلی ترسیده بود و از بغل مامان تکون نمیخورد.   بقیه تو ادامه مطلب عزیزای دلم حیاط خونه مامانی و یه دنیا برف اینم آدم برفی خونمون که یه چند روزی مهمون ما بود اینم روژینا که با مهمونمون خودمونی شده جوجوی کوچولوی من قربون اون نگاش بشم اینم عکسای جمعه همین هفتس که من و تو باباسی رفتیم برف بازی ...
20 بهمن 1392

تقویم با عکس جوجوی مامان

خاله های گلم ممنون که به جوجوی من رای دادین عرو سکم تو مسابقه اول شد عاشق همتونم اینم جایزه دخمل مامانه: تقویم با عکس روژینا خاله سودای گلم دستت درد نکنه زحمت کشیدی عسل خانوم ...
20 بهمن 1392

جشن تولد یک سالگی ملوسکم

دخملکم  نفسم  عمرم     حالا دیگه یک ساله شدی منم خیلی خیلی خوشحالم که خدا این لطف رو بهم کرده و عروسک قشنگ و شاد و سالمی مثل تورو بهم داده و به من این افتخار رو داده که یک سال عاشقانه تورو بپرستم و تک تک لحظات زندگیم رنگ دیگه ای بگیره ! خدایا هزازان هزار مرتبه شکر عزیز دلم مامان امسال واست یه جشن کوچیکو خودمونی گرفت چون تازگی چشن دندونیت بود اما بهت قول میدم سال دیگه واسه عروسکم جبرانش کنم . اینم از عکسای تولد که قولشو داده بودم. بقیه تو ادامه مطلب ...
7 بهمن 1392