روژیناروژینا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

روژینا نفس مامان و بابا

روژینا و سفر به ماسوله بهمراه بابا و مامان

1392/10/16 10:28
نویسنده : مامان ریحانه
1,262 بازدید
اشتراک گذاری

 بعد از ظهر جمعه تابستون تو ماه رمضون من و تو و بابا تصمیم گرفتیم بریم ماسوله. تو توی بغل بابا مهدی بودی و واسه خودت آواز می خوندی، اینقد ذوق ذوق می کردی که نگو! هر کی از کنارمون رد می شد لپتو می کشید. تا وقت افطار توی شهر چرخیدیمو تو بازارش رفتیم یه چندتا صنایع دستی هم خریدیم . کم کم دیگه داشت اذون می گفت بابا پیشنهاد داد افطار تو یه آلاچیق بشینیمو چای بخوریم.نمی دونی فضا چقد قشنگ بود بارون ریز ریز داشت میبارید و کمی هم مه بود. چراغ ها هم روشن شده بود تو دامنه کوه. کنار آلاچیقی که نشسته بودیم دو تا گربه کوچولو کنار هم خوابیده بودند وای خیلی خوشگل بودند! تو همینجور بهشون خیره شده بودی فرشتهعاشقتم گل مامان

Avazak.ir Line13 تصاویر جداکننده متن (1)

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مهدیه ( مادر دختری)
10 آذر 92 13:09
به به همشهری هم که هستیم!
مامان ریحانه
پاسخ
سلام خاله وای چقد خوب! سر می زنم بهتون
روژینا سلطانی
13 آذر 92 8:52
وای چه دختر تپل و خوشکلی خدا حفظش کنه
مهتاب مامان آذین
4 بهمن 92 7:08
سلام ریحانه جان "ممنون که به دخملم سر زدین . دخملت خیلی با نمکه خدا براتون نگه داره باعث افتخاره که دوستی مثل شما داشه باشم .در ضمن اسم روژینا جون رفت تو لیست دوستای آذینم . بازم بیایین پیش ما
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی خاله مهربونم حتما