روژیناروژینا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

روژینا نفس مامان و بابا

تعطیلات عید فطر با روژی جونم

1393/5/22 12:35
نویسنده : مامان ریحانه
1,318 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفس مامان

با کلی تاخیر اومدم تا خاطرات چن روز تعطیلی عید فطر امسال رو برات ثبت کنم.

امسال با کمال شعف و شادمانی عید فطر و تعطیلیهای بعدش یه 4 روزی به طول انجامید. اولش با بابایی تصمیم گرفتیم بریم یه مسافرت کوتاه مدت ولی کمی که تامل فرمودیم دیدیم احتمالا به اندازه ای راهها و مسیر ها شلوغ بشه و همچنین با توجه به گرمای هوا که نتونیم از مسافرتمون لذت کافی رو ببریم. به همین خاطر خونه موندیم و مامانی واسه هر روزش برنامه ریزی کرد.

http://zibasaz.niniweblog.com/

روز اول:http://zibasaz.niniweblog.com/

روز سه شنبه روز عید فطر بود. من امسال نتونستم تو نمازعید شرکت کنم  و خیلی دلم سوخت آخه عاشق خوندن این نمازم. شب قبلش خونه مامانی بودیم و صبح تونستیم کمی بیشتر بخوابیم و وقتی بیدار شدیم با یه صبحانه چرب و نرم دل از عزا در آوردیم اونم اینکه باباجون واسمون رشته و خشکار خریده بود.(یکی از دسرهای خوشمزه مخصوص گیلان که تو ماه رمضون خصوصا تو روز عید فطر سرو میشهخوشمزه) تو هم خیلی دوس داشتی و در کمال ناباوری خوب میخوردیتعجب تا عصر مورد خاصی نبود و خیلی باهم بازی کردیم. عصر تصمیم گرفتم برم بازار و یه خرده ریزه خریدی واسه خودم انجام بدم. از اونجایی که جرات نمی کنم تو رو با خودم ببرم(چون اصلا همکاری نمی کنی و داخل همه مغازه ها میری و به فروشنده ها سر میزنی....) پیش مامانی موندی و من با خاله منیره دوست صمیمیم رفتم و یه سری خرید انجام دادیم. خداییش وقتی میرم خرید گذشت زمان رو متوجه نمیشم نمی دونم سرش چیه عایااااااااا؟متفکر وقتی رسیدم خونه ساعت حدود 11 شب بود و کلی عذاب وجدان گرفتم که روز تعطیلم تو رو تنها گذاشتم نفس کوچولوی مامانی.

اینم چن تا عکس از خریدای کوچولو واسه دخملی توجولو

مایو مدل زنبوری برای روژینا گلی

 

روز دوم:http://zibasaz.niniweblog.com/

روز چهارشنبه تولد کیارش کوچولو نی نی دختر خاله مژگان من بود.

خیلی بهمون خصوصا به دخملی طلای مامان خوش گذشت. کلی اونجا ورجه وورجه کردی و با بچه ها نانای کردی و انگار شده بود تولد تو شمع فوت میکردی ، کیک برش میدادی.... هیچ کسم هیچی بهت نمی گفت و انگار ارشاد های منم اصلا روت تاثیری نداشت. خیلی برام جالب بود، اون شب ما اونجا شام دعوت بودیم و بازم خدا رو شکر تو اون شلوغی درست و حسابی شام خوردی.

روژینا و آرش پسر دایی کیارشی و کیارش توچولو

روز سوم:http://zibasaz.niniweblog.com/

روز پنج شنبه هم کلا وقف رفتن خونه مادر جون اینا شد.(مامان باباسی)

بازم صبح با جوجوی خودم کمی بیشتر خوابیدم و از اونجایی که ناهار پختن نداشتم مشغول شدم به تمیز کاری و گردگیری خونه .نزدیکای ظهرم حاضر شدیم و رفتیم  خونه مادر جون و بازم مثل همیشه با استقبال گرمشون مواجه شدیم .عمو هادی هم از تهران واسه تعطیلات اومده بود و دور همی کلی بهمون خوش گذشت. تصمیم داشتیم عصری با هم دیگه بریم دریا ولی برا باباسی یه کار فوری پیش اومد و برناممون کنسل شد.

اینم کادوی عمو هادی به جوجه کوچولو، شلمن مدل قورباغه ایخندونک

و روز چهارم:http://zibasaz.niniweblog.com/

جمعه از صبح با همکارام خانوادگی برنامه داشتیم بریم یکی از ییلاقات ماسال.

دایی یکی از همکارام تویه یکی از ییلاقات ماسال به نام اولسبلانگا خونه داشت با همه تجهیزات.

8 صبح با هم هماهنگ کردیم از اینجا حرکت کردیم. فک کنم حدود 10.30 رسیدیم . تصمیم گرفتیم ناهار رو جایی پایین تر از ییلاق و کنار رودخونه بخوریم.

واقعا که طبیعت بکری بود. هواش فوق العاده پاک وتمیز و سرمای ملسی داشت که قابل وصف نیست.

ناهار جای همه دوستان سبز ،بازم بساط کباب به راه بود.

جیگر مامان از بس شیطونی میکردی اصلا نفهمیدم ناهار چی خوردم. بعدشم همش استرس داشتم سمت رودخونه نری. بنده خدا باباسی همش مثه یه نگهبان مواظبت بود. دلم می خواست آزاد بذارمت تا هرچقد دلت می خواد تو رودخونه آب بازی کنی ولی میترسیدم سرما بخوری. فدای اون نگات بشم اینقد خسته بودی و با بچه ها از صبح بازی کرده بودی بعد ناهار تو همون هوای خنک خوابت برد.

نزدیکای ساعت 4 عصر رفتیم بالا سمت ییلاق. رفتیم خونه مورد نظر و کلی اونجا بهمون خوش گذشت و بزن و بکوب و برقص راه انداختیم.

واااااااااااااااااای نمی دونی چه منظره و صحنه ای بود. اصلا نمی تونم احساس اونجا بودنم رو توصیف کنم.

ابرها اینقد بالا اومده بودن که تقریبا بعد چند ساعت نمی تونستیم چن متری جلوترمون رو ببینیم.

حس میکردم تمام خستگی های روزانم اونجا از بین رفته. حس سبک بالی داشتم.

خودم رو به خدا نزدیک تر میدیدم.

با دیدن این طبیعت و این هنر آفرینش فقط دوست داری به سجده بشینی و پروردگارت رو ستایش کنی.

روژینا و آوا و علی و ماهان(دخملی همکاری نمیکنه طبق معمول)

پسندها (10)

نظرات (25)

مریم
22 مرداد 93 14:56
امیدوارم بخوبی از لباسهات استافده کنی روژینا
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی عسیسم
زندگی از آ...تا...ی
22 مرداد 93 15:42
سلام دوست عزیزم. مدتی است که بخش مشاوره خانواده و ازدواج سایت زندگی از آ...تا...ی راه اندازی شده است. چنانچه سوالی دارید در قسمت نظرات مطرح کنید تا پاسخ داده شود همچنین خوشحال می شویم نظر خود را در مورد پرسش و پاسخ ها مطرح کرده و در صورت امکان تجربیات ارزشمند خود را در اختیار خوانندگان قرار دهید. با آرزوی خوشبختی برای همه ی شما عزیزان
ارسطو و مامانش
22 مرداد 93 16:42
سلام ریحانه جون. آپ میکنی یه خبری بده یهوووووو دیدی از قافله روژی جوون عقب موندیمااااا....
مامان ریحانه
پاسخ
چشم خاله جونی حتما
ارسطو و مامانش
22 مرداد 93 16:43
لباسای پرنسسی مون مبارک چه نازن.... مبارکش باشه.
ارسطو و مامانش
22 مرداد 93 16:44
ییلاق خوش گذشتاااااا.......... همیشه در خوشی و سلامت. حسابی به روژینا جون نانازی خوش گذشت عسله عسل.
مامان ریحانه
پاسخ
جاتون حسابی سبز بود خاله عزیزمببوس ارسطو کوچولومو
مامان مهدی کوچولو
22 مرداد 93 17:41
همیشه به تفریح منم وقتی با مهدی میرم خرید پشیمون میشم اخه فقط میخواد به همه مغازه ها سرک بکشه لباسای روژینا جون هم خیلی خوشگلن مخصوصا مایو زنبوری مبارکش باشه چه عموی مهربونی چراغ خوابت هم خوشگله دستشون درد نکنه امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید
مامان ریحانه
پاسخ
آخ گفتی عزیز دلم عزیزمی
سحر مامان یسنا
22 مرداد 93 18:25
چه لباس های خوشگلی واسه دخملی خریدی مامانی دستت درد نکنه عزیزم
مامان ریحانه
پاسخ
فدات بشم سحر جونم
مامان کارن
23 مرداد 93 8:45
به به چه تعطیلات خوبی مخصوصا روز آخر چه جای باصفایی رفتین - همیشه خوش باشین - لباسای خوشگل روژی جونم مبارک باشه
مامان ریحانه
پاسخ
قربونت بشم دوست خوبم
مریم مامان دونه برفی
23 مرداد 93 8:52
آخ جون رشته و خوشکار و من هم هستم واااااااااای تولد و کیک خوشمزه بازارو خرید لباسهای ناناسو خوشگل و که دیگه نگو .. ریحانه جون این پستت خیلی دلبری میکنه روژینا گلی لباس زنبوری مبارک باشه خاله جون
مامان ریحانه
پاسخ
نفسمی مریمی
مریم مامان دونه برفی
23 مرداد 93 8:53
همیشه به گردش عزیزم ...آفرین به همکارهای خوب که همیشه پایه بیرون رفتن هستن. معلومه که حسابی خوش گذشته هااااا ... همیشه خوش باشی گلم.
مامان ریحانه
پاسخ
آره مرم جون کلا ما سه پایه هستیم
مامان تینا و...
23 مرداد 93 9:33
مامانی برنامه ریزیتون عالی بوده معلومه تعطیلات حسااابی بهتون خوش گذشته همیشه به شادی عزیزم لباسای روژینا جونم خیلی خوشگلن مبارکش باشه از طرف من دختر نازت رو ببوس
مامان ریحانه
پاسخ
این بوس ها تقدیم به تینا گلی و مامان مهربونش
مامان نيكا جون
24 مرداد 93 0:10
___(¯`:´¯) _____ (¯ `•✦.•´¯) _____ (_.•´/|\`•._) _______ (_.:._)__(¯`:´¯) __(¯`:´¯)__¶__(¯ `•.✦.•´¯) (¯ `•✦.•´¯)¶__(_.•´/|\`•._) (_.•´/|\`•._)¶____(_.:._)_¶ __(_.:._)__ ¶_______¶__¶¶ ____¶_____¶______¶__¶¶ ¶¶ _____¶__(¯`:´¯)__¶_¶¶¶¶ ¶¶¶¶ ______(¯ `.✦.•´¯)_¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶ ______(_.•´/|\`•._)¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶ _______¶(_.:._)_¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶ ¶_______¶__¶__¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶______¶_¶_¶¶¶¶(¯`:´¯)¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶(¯`:´¯)¶ _¶(¯ `•✦.•´¯)¶¶¶ ¶¶¶(¯ `.✦.•´¯ )¶ (_.•´/|\`•._)¶ ¶¶¶(_.•´/|\`•._) ¶¶ (_.:._)¶¶ ¶¶¶¶¶¶(_.:._)¶¶¶_ ¶¶¶¶ ¶¶¶ __¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶(¯`:´¯) ¶¶ ¶¶¶ ______¶¶¶¶¶(¯ `•.✦.•´¯)¶¶ ¶¶¶ ____¶¶¶¶ ¶¶ (_.•´/|\`•._)¶¶¶ ¶¶¶ ___¶¶¶¶ ¶¶¶¶ ¶ (_.:._)¶__¶¶¶ ¶¶ ___¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶_¶¶¶ ¶¶¶___¶¶ ¶¶ _¶¶¶¶ ¶¶¶¶___¶¶¶ ¶¶¶¶____¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶¶____ ¶¶¶ ¶¶¶¶_____¶ -_____--------_¶¶¶¶¶¶¶¶¶ -----_____---_¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ----____-----_¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ___|___|___|_____|___|___|___|___ __|___|___|____|___|___|____|__|__ ___|___|___|____|___|___|_|__|___|_ __|___|___|____|___|___|___|___|تقدیم به مامانی وروژینا جون
مامان ریحانه
پاسخ
این بوس ها هم تقدیم به نیکای خوشگل خاله
samira
24 مرداد 93 0:28
سلام عزیزم درسته که مسافرت نرفتید ولی معلومه که حسابی خوش گذشته بهتوم لباسا روژینا جون هم خیلی خوشگلند مخصوصا مایو زنبوریش مبارکت باشه گلم
مامان ریحانه
پاسخ
جاتون خیلی خالی بود خاله جونیفدای تو
آویسا
24 مرداد 93 16:59
خریدا که عالی بودن.مرسی از مامانی تولد و مهمونی و گردش هم که دیگه نگو معلومه حسابی خوش گذشته.خوش باشین
اتی مامان
24 مرداد 93 17:43
مبارکت باشه لباسای خوشگل روژینای خالهآخ خوش بحالتون رودخونه...درخت...ایشالله همیشه خوش باشید و به گردش
مامان ریحانه
پاسخ
جات خیلی خالی بود اتی جونم
مامان حورا
24 مرداد 93 20:05
سلام عزیزم .ممنون از دعوتت.اگه برنامتون داخل رشت باشه با کمال میل حتما میام.شمارمو برات خصوصی میزارم .
مامان ریحانه
پاسخ
خوشحالم کردی حورا جون پس باهات تماس میگیرم
maman elaheh
25 مرداد 93 8:23
لباسهای قشنگت مبارک ایشالا همه رو به شادی بپوشی جیگر خاله خوب کاری کردی ریحانه جون که آزاد نمیذاری خطرناکه منم هر بار ییلاق ماسال میرم حس خوب دارم
مامان ریحانه
پاسخ
فدای تو الهه جونمآره والااا
روژینا سلطانی
26 مرداد 93 9:14
سلام وای چه لباسای خوشکلی ایشالا همیشه شاد باشین
مامان ریحانه
پاسخ
قربونت بشم روژینا جونی
مامان آوا
26 مرداد 93 9:33
خیلی تعطیلات واسه ما کارمندا خوبه از اول سال فقط چشمامون به تعطیلاته جیگر روژینا جونم بخورم با اون لباساش چه خوب شد دیدمت دوستم
مامان ریحانه
پاسخ
آره فدات شم گفتی
✿مامان آروشا✿
26 مرداد 93 11:45
مبارک باشه روژینای گلم. چه مایوی بامزه ای. خوشبحال بابا و مامان مطمئنم این رو که بپوشی حسابی دل هردوشون رو میبری وای من هم دلم خواست. نوش جونتون. چه عکسهای زیبایی و چه توصیف قشنگی. منکه حسابی دلم ماسال خواست. همیشه به خوشی و تفریح. سلامت باشین.
مامان علی
26 مرداد 93 20:12
لباسا خیلی قشنگن مبارکهواقعا منظره قشنگی بود خوش به حالتو معلومه خیلی خنک بوده
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی خاله جونیجاتون واقعا خالی بود عزیز دلم
مامان آنیسا
27 مرداد 93 11:30
همیشه خوش باشیدخاله جو ن معلومه حسابی خوش گذشته
ayda
29 مرداد 93 19:49
salam doste aziz.aksaye zibai dashtim matalebo ham khondam.ejazeye link az shomaro dashtam.ma karemon sismoni takforoshi be gheymate omde hastesh bainkareton mitonin komak konin ke mamana sismoni be gheymate arzono bekharan.montazere payameton hastam azizam
ayda
29 مرداد 93 19:50
salam doste aziz.aksaye zibai dashtim matalebo ham khondam.ejazeye link az shomaro dashtam.ma karemon sismoni takforoshi be gheymate omde hastesh bainkareton mitonin komak konin ke mamana sismoni be gheymate arzono bekharan.montazere payameton hastam azizam
مریم(پرنیاوبردیا)
2 شهریور 93 21:52
خصوصی داری عزیزمم