روژینا و گردش های تیر ماهی
سلام نفسم
روز پنج شنبه 19 تیر 93 مصادف با 12 رمضان با همکارای مامان خانوادگی رفتیم گردش ماسوله اونم واسه افطار
اون روز مامانی تا ساعت 7 غروب کلاس داشت و به محض اینکه کلاسم تموم شد خودمو مثل فرفره رسوندم خونه تا وسایلو جمع کنم. بالاخره با هر زحمتی بود کارامو تا 8 انجام دادم و با خاله ندا و خاله مریم هماهنگ کردیم تا همو یه جا ببینیم و حرکت کنیم به سمت ماسوله.
چون یه مقدار دیر حرکت کرده بودیم بابا با سرعت 120 به سمت فومن حرکت کرد. باید اعتراف کنم کمی ترسیده بودم. تو و ماهان (پسر خاله ندا) هم از بس شیطونی میکردین دیگه داشتم کلافه میشدم.
خلاصه دقیقا موقع اذون رسیدیم به محل مورد نظر.
یه فضای سرسبز و زیبا باآلاچیق های خوشگل و کوچولو.... وای من که عاشقشون شده بودم.
سریع بساط سفره افطار و پهن کردیم.واقعا افطاری تو فضای آزاد یه حال دیگه ای داره......
وروجک خانوم هم مدام از این طرف به اون طرف با ماهان و علی می دویید و بازی میکرد.
شب خیلی خوبی بود جای همگیتون واقعا خالی بود دوستای مهربونم
روژینا و ماهان که همه جا همراهش بود.به قول خودش مواظبش بود
اینم قسمت خوشمزه ماجرا
با هزار مدل کلک اون شب اپسیلون مقداری غذا از دست باباسی خوردی
از سمت چپ ماهان پسرخاله ندا-مامان و روژینا-خاله ندا-خاله مریم و پسرش علی کوچولو
که داداش ماهان کمی هیجان زده شده اینجا
اینم من و برو بچس
یه چن تا عکس هم از فردای اون روز دارم که حیفم میاد نذارم
رفتیم پارک ساحلی ماسل که مامان جون و باباجونم همراهمون بودن و اون روزم خیلی خوش گذشت
فقط چن تا عکس
قربون بابای مهربونم خودم بشم که ایننقد دوست داره
روژینا و دوست کوچولوش