روژیناروژینا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

روژینا نفس مامان و بابا

جشن دندونی عسلکم

1392/10/21 12:32
نویسنده : مامان ریحانه
2,666 بازدید
اشتراک گذاری

روز جمعه 26مهر یه روز آفتابی و گرم واسه روژینا کوچولو جشن دندونی گرفتیم. 4 تا از مرواریدات در اومده بود.نیشخند

Avazak.ir Line18 تصاویر جداکننده متن (2)

مامان و بابایی از قبل واسه دندونیت یه لباس خوشگل در نظر گرفته بودند. مامان ریحانه هم چند روزی بود که درگیر جشن بود.واسه دندونیت مامان تم دندونو در نظر گرفتو همه دندونارو برش داد تا ریسه درست کنه مژه آجیل و برنج بو داده هم داشتیم که مامانی زحمت درست کردنشو کشیده بود که واسه اونا هم تم دندون با عکس روژینا داشتیم.

Avazak.ir Line2 تصاویر جداکننده متن (1)

 

اون روز تو از صبح خونه مامانی بودی و حسابی خوابیدی تا تو جشن گریه نکنی و اذیت نشیچشمک ساعت 4 که شد مهمونا یکی یکی اومدن اول از همه خاله ندا با داداش ماهان اومدن، ماهان پسرک خاله ندا همکار مامانه که عاشق روژیناس و کلی باهاش بازی می کنه لبخندبعدشم خاله های بابا اومدن و ....

روژینا هم که عاشق دست و رقص چشمکوقتی بقیه میرقصیدن تو می خندیدی و دستاتو به هم می کوبیدی و ذوق ذوق می کردیماچماچ بعدشم که خسته می شدی یه توچولو جوجو می خوردی و میرفتی سراغ بازی!

Avazak.ir Line18 تصاویر جداکننده متن (2)

بعد پذیرایی واست سفره دندونی پهن کردم و یه تور خوشگل که درست کرده بودم و سر عروس کوچولوم گذاشتم روش به رسم خودمون برنج بو داده ریختم ولی تو اون تور و دوست نداشتی همش می کشیدی از سرتعصبانی.یه سینی وسایل هم بود که توش آینه و قرآن و خودکار و شونه و چند تا چیز دیگه هم بود واسه برداشتن عسل خانوم.تو هم با اشتها سمت وسایل رفتی تا یکی رو برداری و اول از همه شونه رو برداشتی همه خندیدن و واست دست زدنهوراهوراهورا ولی تو با تعجب همرو نگاه می کردیسوالفدای اون نگاه متعجبش بشمماچ

Avazak.ir Line18 تصاویر جداکننده متن (2)

بعدشم که نوبت به کیکت شد و خیلی دوسش داشتیش همینطور نگاش می کردی مخصوصا فشفشه ها وقتی روشن شدن!!!!!!!!تعجبتک تک مهمونا با عسل خانوم عکس گرفتن و عصرونه خوردیم تازه عصرونه رو هم دخملکم افتتاح کرد،کلی هم واسه طلا خانوم کادو آوردن که واقعا دسشون درد نکنهلبخند خلاصه خیلی خیلی خوش گذشت. آخر جشن هم قبل اینکه مهمونا برن اینقد خسته بودی که رو پای خاله منیره خوابت برد. اون روز مثه یه پرنسس شده بودی دوست ندارم این روزا زود تموم بشه قلبعاشقتم عزیز دل مامانماچماچعکسارو هم میذارم ببینید. بقیش تو ادامه مطلبهبای بای

 

روژینا با داداش ماهان

روژینا و سنا کوچولو

 

سفره روژینا

 

 

فدات بشم نازنینمماچماچماچ

اینم روژینای خسته من قبل از تموم شدن جشن!ماچ

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

روژینا سلطانی
25 آذر 92 12:16
سلام وای چه جشن جالبی مبارکت باشه عزیزم این شاخه گل هم از طرف من
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی عزیزم از لطفت
توت فرنگی(مامان علیرضا)
25 آذر 92 13:23
سلام عزیز دلم ممنون به من سر زدی ای جانم رژینای شما هم نازه و دوست داشتنی خدا برات حفظش کنه عزیزم ببوسش از طرف من
مامان ریحانه
پاسخ
سلام خاله جونم مرسی که اومدیناز وبلاگتون خوشم اومد لینکتون کردم
مهشید مامان مهتا
25 آذر 92 13:44
سلام عزیزم جشن دندونیت مبارک خوشکل خانوم انشا ا... جشن تولدت گلم
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی خاله مهربونم مهتا جونو ببوسین
مرضیه مامان آنیتا
26 آذر 92 14:52
به به مبارکا باشه خاله.خیلی جشن قشنگی داشتی خاله.دست مامانت درد نکنه ,آفرین به مامان باتسلیقه
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی خاله جونمچشاتون قشنگ می بینهآنیتارو ببوس
مامان ارمیا و ایلمان
27 آذر 92 14:03
سلام گلم. ایشالله دختر گلت زیر سایه پدرو مادر و در پناه خدا بزرگ بشه.
مامان ریحانه
پاسخ
سلام مرسی خاله جونمهمچنین قند و عسلای شمالینکتون کردم
مامان سام
28 آذر 92 5:30
ماشاالله چه عروسک نازی.مبارک باشه جشن قشنگت دست مامان مهربون درد نکنه مامانی واسه ی فرشته کوچولو اسپند دود کن
مامان ریحانه
پاسخ
سلام مرسی خاله جونم که اینقد مهربونی بازم پیش ما بیا
مامان لي لي
28 آذر 92 5:33
حضورم رابر صفحه دلت تیک بزن!
من حاضرم؛
حتی تمام این روزها ک توغایبی..
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی قشنگم از این پیام های شاعرانت
مامان لي لي
28 آذر 92 5:33
ممنون گلم براي لينك...... چه جشن عاليييييييييييبب
مامان یاسمین زهرا
28 آذر 92 15:19
مبارکه عزیزم ماه شدی
مامان ندا
28 آذر 92 16:25
سلام دوست خوبم روژینا جونی جشن دندونیت مبارک چه دخمل نانازی ماشالا چشمم کف پات خدا حفظش کنه انشالا
مامان ریحانه
پاسخ
سلام مرسی خاله جونم
مهشید مامان مهتا
29 آذر 92 23:41
روژینا جونم و مامان گلش یلداتون مبارک
مامان ریحانه
پاسخ
سلام مرسی خاله جونم یلدای شما هم مبارکایشالا 120سال یلدا کنار هم
توت فرنگی (مامان علیرضا)
30 آذر 92 19:38
پاییز ثانیه ثانیه می گذرد، یادت نرود این جا کسی هست که به اندازه تمام برگ های رقصان پاییز برایت آرزوهای خوب دارد. عمرت یلدایی، دلت دریایی، روزگارت بهاری یلدای خوشی را برایتان آرزو می کنم
مامان ریحانه
پاسخ
مرسی خاله عزیزم
مامان آوا
23 دی 92 9:45
سلام خاله چه جشن دندونی خوشگلی مبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاااااااااااااااااااارک باشه عشقم بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوس
مامان ریحانه
پاسخ
سلام چشاتون خوشگل میبینه خاله مهربونم
مامان حدیث
24 دی 92 18:57
سلام قضیه سفره چیه؟؟؟؟؟ ببخشید هاااااااااااااا
مامان ریحانه
پاسخ
سلام عزیزم نه این چه حرفیه!ما شمالیها واسه دندونی نی نی هامون به رسم قدیمی یه سفره کوچولو میندازیم و توش آجیل و برنج بو داده رو گیفت می کنیم و به مهمونا میدیم،بعدشم یه سری وسایلو مثه آینه و قرآن و قیچی و خودکار وشونه و یه سری وسایل دیگه میزاریم که نی نی به انتخاب خودش برشون داره و هر کدومشونو برداشت یعنی شغلشو انتخاب می کنه! رسم دیگه
مامان حدیث
25 دی 92 20:55
سلام دوست مهربون حالا این خانم خانما چه کاره میشه
مامان ریحانه
پاسخ
سلام خاله جوندخترم که شونه رو برداشت از قرار معلوم باید آرایشگر بشه اما باباش میگه باید دندانپزشک بشه
زی زی
2 بهمن 92 14:27
لینک شدی عزیزم.لینکمون کن!
مامان ریحانه
پاسخ
لینک شدی گلم