جشن دندونی عسلکم
روز جمعه 26مهر یه روز آفتابی و گرم واسه روژینا کوچولو جشن دندونی گرفتیم. 4 تا از مرواریدات در اومده بود.
مامان و بابایی از قبل واسه دندونیت یه لباس خوشگل در نظر گرفته بودند. مامان ریحانه هم چند روزی بود که درگیر جشن بود.واسه دندونیت مامان تم دندونو در نظر گرفتو همه دندونارو برش داد تا ریسه درست کنه آجیل و برنج بو داده هم داشتیم که مامانی زحمت درست کردنشو کشیده بود که واسه اونا هم تم دندون با عکس روژینا داشتیم.
اون روز تو از صبح خونه مامانی بودی و حسابی خوابیدی تا تو جشن گریه نکنی و اذیت نشی ساعت 4 که شد مهمونا یکی یکی اومدن اول از همه خاله ندا با داداش ماهان اومدن، ماهان پسرک خاله ندا همکار مامانه که عاشق روژیناس و کلی باهاش بازی می کنه بعدشم خاله های بابا اومدن و ....
روژینا هم که عاشق دست و رقص وقتی بقیه میرقصیدن تو می خندیدی و دستاتو به هم می کوبیدی و ذوق ذوق می کردی بعدشم که خسته می شدی یه توچولو جوجو می خوردی و میرفتی سراغ بازی!
بعد پذیرایی واست سفره دندونی پهن کردم و یه تور خوشگل که درست کرده بودم و سر عروس کوچولوم گذاشتم روش به رسم خودمون برنج بو داده ریختم ولی تو اون تور و دوست نداشتی همش می کشیدی از سرت.یه سینی وسایل هم بود که توش آینه و قرآن و خودکار و شونه و چند تا چیز دیگه هم بود واسه برداشتن عسل خانوم.تو هم با اشتها سمت وسایل رفتی تا یکی رو برداری و اول از همه شونه رو برداشتی همه خندیدن و واست دست زدن ولی تو با تعجب همرو نگاه می کردیفدای اون نگاه متعجبش بشم
بعدشم که نوبت به کیکت شد و خیلی دوسش داشتیش همینطور نگاش می کردی مخصوصا فشفشه ها وقتی روشن شدن!!!!!!!!تک تک مهمونا با عسل خانوم عکس گرفتن و عصرونه خوردیم تازه عصرونه رو هم دخملکم افتتاح کرد،کلی هم واسه طلا خانوم کادو آوردن که واقعا دسشون درد نکنه خلاصه خیلی خیلی خوش گذشت. آخر جشن هم قبل اینکه مهمونا برن اینقد خسته بودی که رو پای خاله منیره خوابت برد. اون روز مثه یه پرنسس شده بودی دوست ندارم این روزا زود تموم بشه عاشقتم عزیز دل مامانعکسارو هم میذارم ببینید. بقیش تو ادامه مطلبه
روژینا با داداش ماهان
روژینا و سنا کوچولو
سفره روژینا
فدات بشم نازنینم
اینم روژینای خسته من قبل از تموم شدن جشن!